سیدمحمدپارسا جونسیدمحمدپارسا جون، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره
حلما سادات جونحلما سادات جون، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

♥پارســـــا وروجـــکــــــــ♥

خواب

1392/8/27 1:46
نویسنده : مامان جونی
329 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم 

امروز برای دومین بار در طول عمر 3/5 ساله ت تنهایی و بدون بودن من کنارت خوابیدی و خوابت برد دفعه اولش تو 6ماهگیت بود که از تلویزیون داشت مراسم روز تاسوعا رو از مسجد اعظم زنجان نشون میداد من داشتم اشک میریختم و تو رو هم جلوی تلویزیون دارزت کرده بودم بعداز چند دیقه دیدم چشمایه نازت سنگین شدن و خوابت برد غیر از اون یادم نمیاد هیچ وقت دیگه تنهایی خوابیده باشی تا وقتی که شیر میخوردی همیشه در حال شیر خوردن خوابت میبردبعداز اینکه از شیر گرفتمتم باید اینقدر با گوشای من یا بابا جونت بازی بکنی و نازشون کنی تا خوابت ببره یا هم اینکه تو ماشین باشیم که اکثر اوقات ماشین برات حکم گهواره رو داشته و داره 

امروزم از صبح زود که بیدار شده بودی دیگه نخوابیدی باباجونم امروز شیفتش بودو دیرتر میومد خونه ماشینو گذاشت برای ما تا اگه احیانا ما خواستیم بریم بیرون بدون وسیله نباشیم بعد از ظهر بردمت حموم وآوردم لباس پوشوندمت موهاتم سشوار کردم و اذان مغرب و عشا رو گفتن من داشتم نماز عشامو میخوندم که تو هم پای تلویزیون دراز کشیده بودی وداشتی پنگوین ها(یا به قول خودت میک میک) رو نگاه میکردی رکعت آخر نمازم احساس کردم خوابیدی و لی باورم نمیشد تا اینکه نمازم تموم شد اومدم نگات کردم دیدم بله بی هوش شدی و خوابت برده اینقدر ذوق زده شدم که ازت عکس گرفتم قربونت برم من ،که تا امروز حسرته یه روز تنهایی خوابیدنت مونده بود به دلم ولی امروز کلی خوشحالم کردی مژهاینم عکسه لحظه اول خوابیدنت عشقم

البته که بعداز یه روز پر از شیطونی و آتیش سوزوندن و یه حموم گرم این طور خواب شیرینی میچسبهقلب

ببخش مادر اینقدر ذوق زده شدم و خوشحال، قبل از اینکه برات بالش بذارم ازت عکس گرفتم چشم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان تینا و رایان
27 آبان 92 7:29
عزیز دلم چه خوشگل هم خوابیده.. خیلی حال میده خودشون میخوابن..تینا که تا قبل مدرسه رفتن من باید پیشش میخوابیدم و اونم باید دستهامو خارش میداد تا خوابش ببره ..اگه یه وقتی آستین بلند تنم بود غر میزد که در بیارم دست هیچ کس دیگه هم قبول نداشت ..ولی سر رایان چون دیگه تجربه تینا رو داشتم و مخصوصا از وقتی کمرم مشکل پیدا کرد رایان عادت به تنهایی خوابیدن دادم..بالش و ملافه و پستونک و تمام .
مامان جونی
پاسخ
آره والا آدم برای بچه اول کاملا بی تجربه ست آخه میدونی موقعیکه از شیر گرفتمش 7-10روز اول خیلی هم من اذیت شدم هم خودش چون خیلی بهم وابسته شده بود ومنم برای اینکه از شیر بگیرمش راضی بودم که با گوشم بازی کنه تا خوابش ببره وتا حالا هم از سرش نرفته بیرون ولی دیروز که خودش خوابید ذوق مرگ شدم
مامان تینا و رایان
27 آبان 92 7:29
راستی حالتون چطوره ؟بهتر شدید؟
مامان جونی
پاسخ
ممنون مهربونم الحمدلله خوبیم رایان جونم چه طوره
الناز مامان طاها
27 آبان 92 8:21
طاها كه بدون من نميخوابه،خيلي هم بد خوابه همش يا با پا ميره تو بينيم يا چشممبايد برم خودمو بيمه بدنه كنمبدو بيا خصوصي
مامان جونی
پاسخ
عزیز دلمپس اگه اینطوره حتما خودتو بیمه کن
علامه كوچولو
27 آبان 92 11:43
سلام عزيزم خصوصي لطفا
مامان جونی
پاسخ
ممنون اومدم
مامان تینا و رایان
27 آبان 92 13:42
نه عزیزم امروز دوباره رفتم دکتر ..دکترش رو عوض کردم..توضیحات بیشتر رو تو یه پست میزارم ..دارم مینویسمش تکمیل شد پست میکنم واقعا خسته شدم.
مامان جونی
پاسخ
واای عزیزم کاشکی زودتر خوب شه طفل معصوم چقدر اذیت شد باشه عزیزم میام پیشت
باران
27 آبان 92 14:17
سلام دورش بگردم عسلم /فاطمه جون من مادرنشدم ولی این صحنه ها به وجدم میاره قربونش بشم خرگوشی خوابیده
مامان جونی
پاسخ
ایشالله بزودی خبرای خوش میشنویم ازتون ممنون از محبتت عزیزم
علامه کوچولو
27 آبان 92 19:49
سلام راستی من به وبتون خیلی بدهی دارم انشاءالله سر فرصت حتما از خجالتتون در میام
مامان جونی
پاسخ
چرا عزیزم؟بابت چی باید بدهی داشته باشی بانو
شادی
27 آبان 92 23:57
الهی قربونش برم. چه ناز خوابیده.
مامان جونی
پاسخ
خدانکنه عزیز دلم ممنون از محبتت
مامان یاسمن و محمد پارسا
28 آبان 92 9:15
الاهی فدات بشم فرشته کوچولو
مامان جونی
پاسخ
خدانکنه خاله جون ممنون از محبت و مهربونیت
خاله اعظم
29 آبان 92 13:02
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام بر وروجکه خانواده احوالات خاله؟ بازتهنا تهنا میخوابی مامانو غافل گیر میکنی!!! چه معنی داره بچه باید با مامانش اینا بخوابه دیگه نبینم ازین کارا خیلی خوشگل خوابیدی جیگرم الهی من فدای تو بشم دلم یه ذره شده برات تازگیا دوسم نداری نه بوس نه بغل نه سلام... این چه وضعیه بابا منم دل دارم حالا یه روز میفهمی بذار بچه خواهر که داشتی سلامت میکنم!!! ولی من با اینهمه بازم عاشقتم سید کوچولوی من اینجا که دیگه راه فرار نداری
مامان جونی
پاسخ
ممنون عزیزم که بهمون سرزدی نه بابا!!! پارساجون عاشقته گلم امشب میارمش حسابی بچلونش
مهسا مامان نورا
29 آبان 92 13:32
وای چه خوای عمیق و شیرینییییییییی
مامان جونی
پاسخ
ممنون عزیزم که بهمون سر میزنی نورا عسلی رو ببوس واز طرف من حسابی بچلونش