سیدمحمدپارسا جونسیدمحمدپارسا جون، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره
حلما سادات جونحلما سادات جون، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

♥پارســـــا وروجـــکــــــــ♥

دیالوگهای این روزهای پارسا جونی

1392/7/20 6:40
نویسنده : مامان جونی
317 بازدید
اشتراک گذاری

1-برده بودمت خونه مامان جون بعدش من رفتم فروشگاه برای خرید تو هم اونجا بودی مامان جون برای ناهار ماکارونی غذای مخصوص و دوست داشتنی پارسا جونو درستیده بود بهت ماکارونی داده بودن توهم با ولع زیاد و خیلی با اشتها اونارو میخوردی و میگفتی : چه غذایه لذت بخشیهخوشمزه !!!!!!

2- این روزا وقتی گرسنه میشی میایو میگی گشنمه!! اگه یکم دیر بهت غذا بدم دراز میکشی و چهار دست و پاتو بالا میارو تکونشون میدی میگی :من دارم نابود میشم من دارم نابود میشمتعجب  بهم غذا بدین من غذا میخوام !!!!!!!!

3- میریم مغازه یا فروشگاه یا بیرون .... کلا هرجا که میریم میخوایم برگردیم میگی:بریم به سوی شهر ممنوعهنگران!!!!

4- صبح از خواب پامیشی میری جلوی آینه وامیستی و موهاتو شونه میکنی و میگی:امروز چه روزه خوبیهنیشخند!!!!!

 تمام این دیالوگها و خیلی چیزای دیگه شبیه به اینا" دیالوگهای باب اسفنجی "در فیلم سینمایی باب اسفنجی در شهر ممنوعه است

 چند روز بود به این فکر میکردم که چه جوری میشه تو رو از پای تلویزیون جدا کرد آخه دقیقا از خواب که بیدار میشدی میرفتی سراغ تلویزیون و اونو روشن میکردی  و تا ظهر که 10دقیقه به 1 باب اسفنجی رو شبکه پویا میذاره نگاش میکردی بعدش اگه یه موقع خسته میشدی میرفتی سراغ اسباب بازیات و این بود که  دقیقا از 5 شنبه تلوزیونمون با شنیدن یک صدای مهیب سوخت !!!کاش خدا  بقیه دعاهایه منو همینطوری اجابت میکرد تازه من که دعا نکردم تلویزیونمون بسوزه که فقط به این فکر میکردم که چه جوری تو رو راضی کنم که کمتر تلویزیون ببینی که خدام اینطوری جوابمو داد و یه خرج اضافه موند رو دست باباجون واز قرار آقا پارسایه ما  فعلا تو ترکه.....

پ ن1: نتیجه اخلاقی تماشای بیش از حد تلویزیون و برنامه کودک دیالوگهای باب اسفنجی از زبان آقا پارساست

پ ن2: ما فعلا تلویزیون نداریم واگه بشه که آقا پارسا بتونن تحمل کنن خوبه!! ولی باز سر به جون لپ تاپ گذاشته وچون میدونه که بابا جونش 12 قسمت از باب اسفنجی رو براش دانلود کرده فعلا که بی خیال باب اسفنجی نشده

پ ن3: فکر کنم این جریان تا ترکوندن لپ تاپ ادامه دارد!!!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

الناز مامان طاها
20 مهر 92 10:30
وایییی مامان دیگه از ذهنت گذر نکنه چه جوری لپ تاپ و از سرش بندازی و لپ تاپ بیچاره بترکهقربون شیرین زبونیهات برم سید پارسای گلم
جا داره از آقای باب اسفنجی هم تقدیر و تشکر کنم


قربونت برم عزیزم تولدتم مبارک گلم
مامان تینا و رایان
20 مهر 92 12:24
خخخخخ عزیزم این کلامها خیلی اشناست باب اسفنچی شخصیت محبوب تینا هم هست.. ولی خدایی خیلی حال میده از دهن یه بچه اینا شنیده بشه مواظب باش لپ تاپ نترکه خخخخ چون بدون وجود شما نی نی وبلاگ هیچ معنایی نداره


عزیزم ممنونم از محبتت حرفای شب و روز پارسا شده تمام این حرفا نمیدونم چیکار کنم؟؟؟؟!!!!
مامان خمبل و فنقول
23 مهر 92 11:25
ای من قربونت بشم عزیییییزم
خدانکنه نابود بشی خاله جون

ببخشید تلویزیون چطوری سوخت اونوقت


بگین ما پیش گیری کنیم


نمیدونم عزیزم از بیرون اومدیم طبق معمول اول رفتیم سراغ تلویزیون میخواستیم روشنش کنیم یه صدای پوووو داد!!! دیگم روشن نشد بردیمش تعمیرکار گفته 3تا از خازناش ترکیده