سیدمحمدپارسا جونسیدمحمدپارسا جون، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره
حلما سادات جونحلما سادات جون، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

♥پارســـــا وروجـــکــــــــ♥

گردش پاییزی

1392/8/9 1:07
نویسنده : مامان جونی
474 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح که بلند شدم با خودم گفتم پارسا رو ببرمش بیرون شاید این انرژی نهفته شو بتونه بیرون .تو پارک خالی کنه از وقتی هوا سرد شده کمتر میریم پارک برای همین محمد پارسام تو خونه کلی کارای محیرالعقول وژانگولربازی از خودش در میاره دلم براش سوخت تو این خونه های آپارتمانی که مثل قفس میمونه گفتم هواسرده ولی تا آفتاب هست میریم بیرون برای ناهار جاتون خالی کباب برگ آماده کردم صبح بعد از صبحانه گوشت کبابمو مزه دار کردم  گذاشتم تو یخچال برنجمم خیس کردم نزدیک ظهر کبابو سیخ کشیدم و برنج و دم کردم به محمد زنگ زدم که دارم کباب درست میکنم میام دنبالت(صبح بدونه ماشین رفته بود اداره) بریم کوهسنگی اونم استقبال کرد خوشحال شدم که اونم راضیه خلاصه غذا رو درستیدم بند و بساطو جمع کردمو آماده شدیم بیرون،روز خوبی بود الحمدلله خوشگذشت وبخیر

اینم چندتا عکس از امروزمون

عشق منیقلببغل

برای دیدن بقیه عکسا برید ادامه مطلب لطفا

اول گوشتارو سیخ کشیدم پارسا و بابا جونش عاشق کبابن همه جورشو دوست دارن!!!!! کباب کوبیده ،برگ ،چنجه ،بختیاری، سلطانی،جوجه .........منم تمام اینارو از آقاجونم یاد گرفتم آخه آقاجونم یه کباب پزه حرفه ایه البته شغلش بیزینسه ولی چون خانوادگی شکموییم کلا انواع کبابارو بلده درست کنه قربونت برم آقاجون مهربونم عــــــــــاشــــــــــــــــــــــــــقــــــــــــــــــــــتـــــــــــــــــــــــم

بعدم کبابشون کردم جاتون خالی خوشمزه شده بودخوشمزه

البته گوجه شو آخرتر کباب کردمنیشخند

داشتیم میرفتیم تو پارک که دیدیم یه صف گربه دارن پشتمون رژه میرن من که اصلا نگاشون نمیکردم چون اگه میدیدمشون حتما جیــــــــــــــــــــــــــــغ میزدم محمد گفت پشتتو نگاه نکن و بیا !!!خودش هی برمیگشتو پیشتشون میکرد ولی مگه میرفتن حیوونیا فک کنم بوی کبابا مستشون کرده بود هرجا رفتیم بشینیم میومدن بالاخره مجبور شدیم یه گوشه بشینیم دیگه!!!من پشتمو کردم بهشونو سفره رو پهن کردم فک کنین هروقت رومو برمیگردوندم میدیدم 5جفت چشم سبز دارن نگام میکنن منکه اصلا لقمه از گلوم نمیرفت پایین محمد میگفت باشه آخره غذامون براشون گوشت میندازم اگه الان بهشون بدیم باید همهشو بدیم به اونا باز پارسا ول کن نبود بذار مامانجون من بهشون گوشت میدم !!بذار از این پلوها بدم بهشون!!!خندهخب مامانجون چیکار میشه مگه من بهشون ازاین گوجه ها بدمقهقهه

اینم عکس مهمونای سفره ی امروزمون

آخ که شما دونفر عشقای منیدقلبمن با بودنه شما نفس میکشمبغلماچ

نمیدونید ناهارمون با چه عجله وشتابی خوردیم بعدم 1سیخ از کبابارو تقسیم کردیم بین پیشیااز خود راضی

وای که تو نفس منی عزیــــــــــــــــــــــــــــــــــزمقلببگو ماشالله

 

کلاه قرمزیه منقلب

شیطونه منبغل

اینم جامپینگ که شازده حسابی روش بپربپر کرد ایشالله همیشه سالم باشی عزیزمادربغل

یعنی خوب بود هواسرد بود وگرنه تو تابستون اومدیم اینجا ول وله ی بچه بود که از هر جای اینا آویزون بودن

طفلی پارسا بین اونا همه له میشد ولی الان حسابی دلی از عزا درآورد

قربونت برم وروجک منماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامان یاسمن و محمد پارسا
9 آبان 92 1:36
افرین به مامان زرنگ عزیز دلم همیشه به شادی و تفریح مامان دلمن اب افتاد
مامان حالا که دلمون اب افتاده طرز تهیش و برامون می زارید ممنونم عزیزم عکسها خیلی خوشگلند ارزو می کنم جمع خانوادگیتون همیشه سالم و سلامت باشد

ممنون مهربونم چشم سعی میکنم طرز تهیه شو هم بگم شمام بفرماییدخخخخخخخخخخوهمین طور جمع خانوادگی شاد وشیرین شما
الناز مامان طاها
9 آبان 92 2:13
منم كبابطاها اصلا با كباب جور نيست ولي مامانش درست برعكسهخوبه حسابي خوش گذرونده شيطون خاله


شمام بفرمایید هر وقت اومدین مشهد انشالله در خدمتیم آره بابا پارسا حسابی خودشو خسته کرد جوریکه وقتی رسیدیم تو ماشین بی هوش شد
الناز مامان طاها
9 آبان 92 2:30
راستي اولين باري كه اومدم وبت و نظر گذاشتم و ازت دعوت كردم به وب من هم سر بزني به خاطر همين كبابهاي خوشمزه بود كه اون موقع واسه ناهار درست كرده بوديپست كباب كوبيده از اونجا نظر شادي جونم ديدم و به وبش سر زدمكباب كه دوست داشتم ولي حالا عاشقشم كه باعث شده دوستهاي به اين خوبي پيدا كنم


قربونت برم عزیزدلم ما هم خوشحالیم که دوست جون الناز سادات پیدا کردیم ناگفته نماند منه شکمویم عاشق کبابم
قالبهای کودکانه مادام
9 آبان 92 4:53
آدرس لینک دخملی شکلک رو تغییر بدین به آدرس جدیدی تو وبم گذاشتم..........

http://dokhmalysheklak.niniweblog.com/
شما اولین لینک ما شدین..با افتخار


چشم .......
باعث افتخاره منه که دوست خوبی مثل شما دارم
باران
9 آبان 92 9:34
سلام فاطمه جون آفرین به کدبانو گریت کاش ماهم از شما یاد بگیریم
شادی اونی نیست که ما منتظرشیم شادی اونه که خودمون میسازیم تن خونوادت همیشه سلامت همیشه بخندی حاج خانم دوست گل ونازنینم


قربونت عزیزم شمام که کدبانویی گلم
باران
9 آبان 92 9:35
راستی بالابرتم مبارک خشگله


ممنون عزیزم
مامان تینا و رایان
9 آبان 92 9:50
شما که کبابهات معروفه دهن ما اب افتاد.. چه جاهای باصفایی دارید شما ما فکر میکردیم تو شمال فقط ما خوش خوشانمونه خخخخخ...وای منم از جک و جونور میترسم خیلی..


تشریف بیارین عزیزم در خدمت باشیم خخخخخخ جک و جونور رو خوب اومدی منم خخخخخخخخخخخخیییییییییلییییییی
مامان تینا و رایان
9 آبان 92 9:51
راستی یادم رفت بگم طرز درست کردن این کبابها رو به ما هم یاد بده همراه با فوت کوزه گری


چشم عزیزم سعی میکنم به زودی بزارم براتون
خاله اکی
9 آبان 92 12:33
وای واای وااای چه همه گربه قربون دست پختت که این همه دنبالتون راه افتادن اماشاالله مراقب خودتون باشین
وپارساو آغوش گرم خونواده

قربونت عزیزم جات خیلی خالی بود مخصوصا تو جامپینگ اگه مدرسه نبودی حتما میومدیم دنبالت ایشالله دفعه بعدی با هم میریم
خاله اکی
9 آبان 92 12:41
بالا بر جدید مبارک خیلی قنگشنه


ممنون عزیزم
شادی
10 آبان 92 0:08

خانوم این چه وضعشه ؟؟؟ حالا ما نصفه شبی هوس کباب برگ کردیم چکار کنیم؟؟؟


منم خیلی کباب برگ دوست دارم. نوش جونتون. همیشه به گردش و شادی

وای واقعا ببخشید راست میگی نصف شب هیچکاری نمیشه کرد !!!!شمام بفرماییید خخخخخخخخ ممون از محبتت گلم موفق باشی ایشالله آوینا گلی رو ببوس
مهسا مامان نورا
11 آبان 92 22:50
پسر نازم خوشحالم که با شما اشنا شدم من هم با کمال افتخار شما رو لینک کردم بوووووووووووووووووس .
راستی مامانی یه زحمت دارم واست میشه من رو راهنمایی کنی که چه جوری عکس رو واسه بالابر گذاشتی لطفاً خصوصی بزار جواب رو واسم.


باعثه افتخاره عزیزم الان میام پیشت
مامان كياراد
12 آبان 92 0:41
چه پست خوشمزه اي حسابي دهنمون آب افتاد ماماني....
چه جالب شما ميگيد ديگه هوا سر شده نميتونيد بريد بيرون ما توي بندر ميگيم كمي از گرماي هوا كم شده ميتونيم بريم بيرون


واااااای از سردیه هوا نگو ونپرس!!!! اینجا شبا یه سوزی دار که میخواد پوستت کنده شه خوش به حالتون که آب و هواتون خوبه خوش باشین عزیزمولی ما اینجا یه امام مهربون داریم که بودنه کنارشو با هیچ چیز و هیج جایه دنیا عوض نمیکنمایشالله به زودی قسمتتون شه بیاین مشهد