گردش پاییزی
امروز صبح که بلند شدم با خودم گفتم پارسا رو ببرمش بیرون شاید این انرژی نهفته شو بتونه بیرون .تو پارک خالی کنه از وقتی هوا سرد شده کمتر میریم پارک برای همین محمد پارسام تو خونه کلی کارای محیرالعقول وژانگولربازی از خودش در میاره دلم براش سوخت تو این خونه های آپارتمانی که مثل قفس میمونه گفتم هواسرده ولی تا آفتاب هست میریم بیرون برای ناهار جاتون خالی کباب برگ آماده کردم صبح بعد از صبحانه گوشت کبابمو مزه دار کردم گذاشتم تو یخچال برنجمم خیس کردم نزدیک ظهر کبابو سیخ کشیدم و برنج و دم کردم به محمد زنگ زدم که دارم کباب درست میکنم میام دنبالت(صبح بدونه ماشین رفته بود اداره) بریم کوهسنگی اونم استقبال کرد خوشحال شدم که اونم راضیه خلاصه غذا رو درستیدم بند و بساطو جمع کردمو آماده شدیم بیرون،روز خوبی بود الحمدلله خوشگذشت وبخیر
اینم چندتا عکس از امروزمون
عشق منی
برای دیدن بقیه عکسا برید ادامه مطلب لطفا
اول گوشتارو سیخ کشیدم پارسا و بابا جونش عاشق کبابن همه جورشو دوست دارن!!!!! کباب کوبیده ،برگ ،چنجه ،بختیاری، سلطانی،جوجه .........منم تمام اینارو از آقاجونم یاد گرفتم آخه آقاجونم یه کباب پزه حرفه ایه البته شغلش بیزینسه ولی چون خانوادگی شکموییم کلا انواع کبابارو بلده درست کنه قربونت برم آقاجون مهربونم عــــــــــاشــــــــــــــــــــــــــقــــــــــــــــــــــتـــــــــــــــــــــــم
بعدم کبابشون کردم جاتون خالی خوشمزه شده بود
البته گوجه شو آخرتر کباب کردم
داشتیم میرفتیم تو پارک که دیدیم یه صف گربه دارن پشتمون رژه میرن من که اصلا نگاشون نمیکردم چون اگه میدیدمشون حتما جیــــــــــــــــــــــــــــغ میزدم محمد گفت پشتتو نگاه نکن و بیا !!!خودش هی برمیگشتو پیشتشون میکرد ولی مگه میرفتن حیوونیا فک کنم بوی کبابا مستشون کرده بود هرجا رفتیم بشینیم میومدن بالاخره مجبور شدیم یه گوشه بشینیم دیگه!!!من پشتمو کردم بهشونو سفره رو پهن کردم فک کنین هروقت رومو برمیگردوندم میدیدم 5جفت چشم سبز دارن نگام میکنن منکه اصلا لقمه از گلوم نمیرفت پایین محمد میگفت باشه آخره غذامون براشون گوشت میندازم اگه الان بهشون بدیم باید همهشو بدیم به اونا باز پارسا ول کن نبود بذار مامانجون من بهشون گوشت میدم !!بذار از این پلوها بدم بهشون!!!خب مامانجون چیکار میشه مگه من بهشون ازاین گوجه ها بدم
اینم عکس مهمونای سفره ی امروزمون
آخ که شما دونفر عشقای منیدمن با بودنه شما نفس میکشم
نمیدونید ناهارمون با چه عجله وشتابی خوردیم بعدم 1سیخ از کبابارو تقسیم کردیم بین پیشیا
وای که تو نفس منی عزیــــــــــــــــــــــــــــــــــزمبگو ماشالله
کلاه قرمزیه من
شیطونه من
اینم جامپینگ که شازده حسابی روش بپربپر کرد ایشالله همیشه سالم باشی عزیزمادر
یعنی خوب بود هواسرد بود وگرنه تو تابستون اومدیم اینجا ول وله ی بچه بود که از هر جای اینا آویزون بودن
طفلی پارسا بین اونا همه له میشد ولی الان حسابی دلی از عزا درآورد
قربونت برم وروجک من