سیدمحمدپارسا جونسیدمحمدپارسا جون، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره
حلما سادات جونحلما سادات جون، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

♥پارســـــا وروجـــکــــــــ♥

یک فرش سبز در یک جمعه مفید

سلا م دوستای عزیزم 5 شنبه قبل از اینکه بریم تولد امیر آقا شوهر خواهرم رفتیم میدون تره بار برای آذوقه زمستونی تا پارسال  آقاجونو مامانم خدا خیرشون بده جور مارو میکشیدن آقاجونم میرفت خرید برا ماهم میخرید و مامانم که هرچی درست میکرد به ماهم میداد از ترشی و سبزی قرمه سبزی و نعناع خشک و ......... ولی امسال دیگه تصمیم گرفتیم و اعلام استقلال کردیمو با همسری رفتیم میدون سبزی قرمه سبزی خریدیم 12 کیلو آخه با خودم گفتم مامانم گناه داره بنده خدا الان ماشالله پسرم از آب و گل در اومده خودم میتونم بعضی کارامو انجام بدم سبزی خریدیم بعدشم رفتیم تولد و آخر شبم از خستگی دیگه نا نداشتیم و اومدیم خوابیدیم ولی از صبح جمعه بلند شدیم به سبزی پاک کردن خدا خی...
13 مهر 1392

تولد اعــــظــــــــــم جـــــــــــون آقاجـــــــــونم و عمو امیـــــــــــر مبـــــــارک

سلام نفس دیشب رفتیم جشن تولد عمو امیر و به تو که خیلی خوش گذشت هر کار خواستی کردی و عمو امیر و خاله فایزه هم بهت هیچی نگفتن عمو امیر خیلی دوستت داره عزیزم برا کادو تولد عمو بهش یه پولیور بافتنی دادیم  وچون تولد اعظم جون و آقاجونم وسط هفته دیگه ست کادو های اونارم همونجا بهشون دادیم اینم چند تا از عکسای تولد عمو امیر جون آخه رفتی اون زیر چیکار عزیز مامان اینجام که دیگه انقدر خسته شدی نا نداری بلند شی آتیش بسوزونی به چه می اندیشی ای سرا پا  همه خوبی ؟ تک و تنها به چه می اندیشی؟!!! پ ن 1:پارسا به شوهر خواهر من یعنی فایزه جون میگه عم...
12 مهر 1392

اسباب بازی 2

امروز میخوام یه پست مخصوص عروسکات بزارم که اکثرشون برای سیسمونیت هست  تا الان که خیلی خرابشون نکردی (البته پولیشیارو) ولی عروسکارو  همه رو مژه هاشونو کندی !!!!!!!!! که من بعضیاشونو تونستم ترمیم کنم و بعضیاشم نه!!!!!!!!!!!! البته این کار رو وقتی خیلی کوچیک بودی یعنی حدودا 1-2 سال پیش انجام دادی  ولی الان دیگه اینکار رو نمیکنی وبیشتر با ماشینات و اسباب بازیای فکریت بازی میکنی  برای دیدت بقیه اش برین به ادامه مطلب لطفا   .   این یکی یه خواهرم داشت که تو اسباب کشی آخرم...
10 مهر 1392

اسباب بازی های پارسا جون1

سلام عزیز مامان  این مطلب و باید 2 -3 هفته پیش برات میذاشتم ولی خوب نشد حالا برات میگم برایه تولد آقایه مهربونیا از تهران و گرمسار مهمون داشتیم 2روز مشهد بودن و اومدن خونه ی ما ماهم مهمون دوست !!!اونم اگه زایر آقا باشن آقای باصری با خانواده و برادر خانمشون اومده بودن مشهد خیلی خوش گذشت و زحمت کشیده بودنو برا آسید محمد پارسام یه هدیه خریده بودن یه بازیه فکری اینم عکسش گفتم تا خراب نشده عکسشو بزارم برات اینم خودش واینا بهانه ای شد برات عکس چند تا دیگه از اسباب بازیاتو بزارم تا به قول الناز جون مامان طاها جون بعد که بزرگ شدی و اینا نبودن نگی برام نخریدین!!!!!!!!!!البته خیلی اهل خراب کردنشون نیستی ف...
7 مهر 1392

رایان جونم تولدت مبارک

رایان جونم تولدت مبارک  امروز جشن تولد رایان جون البته نه تولد شناسنامه ایش ولی خوب مامان جونش امروز تونستن براش تولد بگیرن وسنگ تموم گذاشتن  دست مامان جونشم درد نکنه    رایان عزیزم تولدت مبارک  جیگر خاله امیدوارم سالهای سال زیر سایه پدر و مادر مهربونت زندگی خوش و خرمی داشته باشی   الته منم دقیقا روز تولدت با مامان مهربونت هنوز آشنا نشده بودم به همین خاطر امروز بهت تبریک میگم گلم ...
4 مهر 1392

یک نکته!!!!

ﺭﻭﯼ ﭘـــــﺮﺩﻩ ﯼ ﮐﻌــﺒﻪ ؛ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺣﮏ ﺷﺪﻩ ﺍﺳــﺖ : ﻧَﺒِّﺊْ ﻋِﺒَﺎﺩِﻱ ﺃَﻧِّﻴﺄَﻧَﺎ ﺍﻟْﻐَﻔُــﻮﺭُ ﺍﻟﺮَّﺣِـــﻴﻢُ    ﻭ ﻣـــﻦ . . . ﻫﻨــــﻮﺯ ﻭ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸــﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﯾﮏ ﺁﯾــﻪ ﺩﻟﺨــﻮﺷــــﻢ :   "  ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﮐﻦ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩﯼ ﻣﻬــــﺮﺑﺎﻧﻢ "     پـسـرم !   گـنـ ه کــار را نـاامیـد مکن.   چـه بـسـا کـسى هـستـــ کـ ه همیشـ ه بـا گـنـاه استـــ ،    سـرانـجـامـش بـخـیـر پـایـان یـابــد.   چــه بـسـا آدم خـوبـی ستـــ در اوّل عـمـرش    سـرانجـامش بـ ه آتـش کشـیـده شـود .    "سفـارش ام...
2 مهر 1392

آخرین آخر هفته تابستان 92

سلام عسل مامان این آخر هفته ای رفتیم قوچان سد تبارک  با خانواده همسری خیلی خوشگذشت  صبح وظهر هواش گرم بود ولی هرچی به عصر وشب نزدیک میشدیم سرد وسردتر میشد اونجا خیلی قشنگ وبا صفا بود اینم عکسای اونجا   اینم عکسای آسید محمد پارسا با کمترین همکاری در عکاسی طبق معمول!!!!!!البته آفتابشم زیاد بود ومستقیما تو چشای پارسا وبالاخره یه عکس خوب ولی طفلی بچم فکر کنم چشاش خیلی درد گرفت ولی بخاطر گل روی مامانش باهم همکاری کرد واین عکسو گرفتیم اینم آقا پارسا با یار شفیق و عزیز بیرونش یعنی ماشین آتشنشانش که همه کار با این ماشین بی زبون میکنه اینجا که...
1 مهر 1392

میلاد پرخیر و برکت آقای مهربونیا عالم آل محمد امام رضا(ع) مبارک

سلام گلم دیشب ساعت 12:30 رفتیم حرم امام مهربونیها خیلی خوب بود پر از نور پر از شادی پر از عطر خوش و....صدای بال فرشته ها رو میشد کاملا احساس کرد امیدوارم که امام مهربونم صدامون شنیده باشه و جواب سلامی رو که از طرف همه ی آرزومندا خدمتشون عرض کردیموداده باشن محمد پارسا جونم تولد آقا رو بهشون تبریک گفت:  ((آقا جونم  یا جَدّ ا  تبلدت لبالک  آقاجون عیدیه ما یادت نله)) قربونت برم سید کوچولویه من آخه همسری و پسر گلم سید رضوین و منم همیشه بهشون بخاطر نزدیکی به آقای مهربونم قبطه میخورم وهیچ وقت یادم نمیره که همیشه زمان دختریم دوست داشتم که همسرم سید باشه وهر موقع که میرفتیم حرم آقامون دعا میکردم واز آقا میخواستم که همسر آیندم...
25 شهريور 1392