سیدمحمدپارسا جونسیدمحمدپارسا جون، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره
حلما سادات جونحلما سادات جون، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

♥پارســـــا وروجـــکــــــــ♥

خونه ی پارسا وروجک هزارتا قصه داره!!!

این روزا پارسای عزیزم داره دوران نقاهت سرماخوردگی رو میگذرونه  از هفته پیش کارای محیرالعقول پسرم شروع شده بود هرجا از خونه رو که از دید خودش مناسب بود تبدیل میکرد به خونه برای خودشو اینطوری خودشو سرگرم میکرد ومشغول بازی میشد منم بدم نمیومد و بهش چیزی نمی گفتم چند باریم مهمونه خونش شدم اونم حسابی ازم پذیرایی میکرد بد بختی اینجا بود که اگه کاری داشتم هم بهم اجازه نمیداد از خونش برم بیرون ومیگفت مامان جون شما بشین تو خونه من ،من میرم کارتو انجام میدم خونه هایی که میساخت ابعاد و اندازه های مختلفی داشت بعضیاشونو محکم ومطمعن درست میکردمثلا با چادر و آباژور و میز عسلی و چترو ........بعضیاشونم به یه فوت بندبود خلاصه هر جوری بود خودشو سرگر...
22 آبان 1392

عزیز خواهر تولدت مبارک

امروز تولد اکرم جون خاله کوچیکه محمد پارسا و خواهر ته طقاری خودم است  عزیز خواهر تولد 17 سالگیت مبارک   سوسوی ستارگان آسمان در التهاب آمدن توست آمدی و آسمان و زمین را برایم بهشت کردی تنها ستاره ی آسمان دلم تولدت مبارک . . .   خیـــــــــــــــــــــــــــــلـــــــــــــــی دوســــــــــــــــتــــــــــــــــ دارم پ ن 1:امروز مامانم اینا از تهران اومدن منم از صبح در گیر تدارک تولد اکرم جونم مامانم که خسته راهند ولی خوب طفلک مامانمم خیلی کمکم کردن کیکشو خودم درستیدم و دلمه برگ کلم و ژله خورده شیشه ایشالله در اولین فرصت عکساشونو میذارم  پ ن 2:اکرم جون خواهر سوم من ست ...
18 آبان 1392

ویروسهای لعنتی خونه ی ما هم اومدن !

دیروز صبح که از خواب بیدار شدی احساس کردم  یکمی سرت داغه گفتم شاید چون هنوز خوابت میومده و میخواستی بخوابی و زود بیدار شدی داغی آخه همبشه همینطوری وقتی خوابت میاد دستات و سرت داغ میشه(البته من خودمم همینجوریم)ظهر بود که مادر جون اومد خونمون آخه آقا جونِ بابا جون رفته بود باغشون و مادر جون تنها بود منم گفتم بیاد اینجا عمه بی بی زهرا بعد از 23 روز از کربلا میومد میخواستیم بعداز ظهر بریم دیدنشون ظهر بود که نمیدونم میخواستس چیو تو دست شوره توالت بشوری کهحسابی خودتو خیس کرده بودی وقتی دیدم اینطوری شدم گفتم چرا اینقدر خودتو خیس کردی بدو بدو رفتی سمت حموم وگفتی میخوام برم حموم منم دیدم عصر میخوایم بریم مهمونی گفتم باشه لباساتو درآوردم توهم عا...
14 آبان 1392

یا حضرت علی اصغر(ع)

    6 ماهگی سید محمد پارسای گلم در مراسم شیرخوارگان حسینی قبل از رفتن به حرم امام مهربونیها(ع)        انشالله حضرت علی اصغر(ع)شیرخواره 6ماهه امام حسین(ع)خودش حافظ ونگه دار همه کوچولوها باشه              الهــــــــــــــــــــــــــــــــــــی آمیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن ...
13 آبان 1392

طرز تهیه کباب برگ

به در خواست چند تا از دوستان میخوام طرز تهیه کباب برگ رو براتون توضیح بدم  من تو آشپزی معمولا چشمی کار میکنم حالا همون غذایی رو که دیروز پخته بودم رو با همون مقدارها براتون مینویسم شما هر طور که خواستین میتونین کم وزیادش کنین  گوشت(گوسفند،گوساله یا شتر مرغ) 500گرم من همیشه با گوشت گوسفند درست میکنم ولی اون روز با گوشت شتر مرغ درست کردم خیلی خوشمزه و خوب شده بود پارسا از این گوشت بیشتر استقبال کردطرز تهیه با گوشت شتر مرغ متفاوته با گوشتهای قرمزهای دیگه ست حالا من اول با گوشت شتر مرغ رو میگم بعدش با گوشت گوسفند رو توضیح میدم سیر له شده ............2حبه روغن زیتون ................2قاشق سوپ خوری آب لیموترش ..........
11 آبان 1392

گردش پاییزی

امروز صبح که بلند شدم با خودم گفتم پارسا رو ببرمش بیرون شاید این انرژی نهفته شو بتونه بیرون .تو پارک خالی کنه از وقتی هوا سرد شده کمتر میریم پارک برای همین محمد پارسام تو خونه کلی کارای محیرالعقول وژانگولربازی از خودش در میاره دلم براش سوخت تو این خونه های آپارتمانی که مثل قفس میمونه گفتم هواسرده ولی تا آفتاب هست میریم بیرون برای ناهار جاتون خالی کباب برگ آماده کردم صبح بعد از صبحانه گوشت کبابمو مزه دار کردم  گذاشتم تو یخچال برنجمم خیس کردم نزدیک ظهر کبابو سیخ کشیدم و برنج و دم کردم به محمد زنگ زدم که دارم کباب درست میکنم میام دنبالت(صبح بدونه ماشین رفته بود اداره) بریم کوهسنگی اونم استقبال کرد خوشحال شدم که اونم راضیه خلاصه غذا رو درس...
9 آبان 1392

جشن عید غدیر

شب عید سعید غدیرخم از طرف یکی از آژانسایی که محمد باهاشون کار میکنه به جشنی دعوت شدیم که به مناسبت عید غدیر بود یادم رفته بود عکساشونو بذارم اونجایی که مراسمو برگزار کردن اسمش باغ شاهنامه بود یه بار دیگم از طرف فرهنگسرای بهشت رفته بودیم اونجاجای جالبی بود یه چیزی بود تو مایه های موزه، چیزای قدیمی و آنتیک زیادی اونجا بود که میشد از نزدیک دیدشو لمسشون کرد پارساهم تا تونست کنجکاوی کرد هی پرسید: این چیه ؟؟؟اون چیه ؟؟با این چیکار میکنن؟ این چه جوری کار میکنه؟؟ خوب مامان جون مثلا بااینا چیکار میکنن؟؟؟؟؟؟ مثلا رفته بودیم جشن ملت نشسته بودن مراسمو میدیدن ما دنبال شازده به علامت سوألهای ذهنیشون پاسخ میدادیم برای دیدن بقیه عکسا لطفا بری...
8 آبان 1392

پارسای پــــــــ ـــــــ ــــــــــــ ـــــــــــــ ـــــــــــ ــــــرنده

وروجک من  این روزا علاقه بسیار شدیدی به پرش و پریدنِ جفت پا -تک پا -لی لی و.......... پیدا کردی خیلی نتونستم از پرشات عکسی شکار کنم ولی خوب چندتاشو میذارم برات میری بالای اُپن و از شکلات خوری که من به خیال خودم بالا گذاشتمش که همش شکلات نخوری شکلات برمیداری وهمونجا میشینیو میخوریش البته اینجا اونارو گرفتی جلویه چشات که مثلا من نبینمت !!!!!                                                                            ...
6 آبان 1392

ما اوووووووومدیم با عیدیامون

سلام دوستای عزیزم ما اووووومــــــــــــــــــــــــــــدیـــــــــــــــــــــــم با کلی عیدی کاش میشد همه شما مهربونا رو هم میدیدیم و عیدایه ناقابلونو تقدیمت حضور گلتون میکردیم اما افســـــــــــــوس خوب بریم سراغ آسید محمد پارسای گل در روز عید اینم عیدایامون که با کمک آسید محمد پارسا و باباجونش درستیدیم این کارتا رو آماده خریدیم و سکه ها رو روشون چسبوندیم روی خود کارتها آیة الکرسی و حدیث من کنت مولاه فهذا علیٌ مولاه نوشته شده بود پشتشونم ذکر ایام هفته   برای دیدن بقیه ی عکسها لطفا برین به ادامه مطلب ناگفته نماند هرکسی اومدم خونمون  خیلی ناقابل بهش اسکناس 1000 تومنی دا...
4 آبان 1392

کپی کن

آیا  می دانید که اگر شما در حال حمل قرآن باشید ،   شیطان دچار درد شدید در سر میشود   و باز کردن قرآن ، شیطان را تجزیه می  کند و با خواندن قرآن ، به حالت غش فرو  میرود.. و خواندن قرآن باعث در اغما رفتنش  میشود؟؟؟؟ و آیا شما می دانید که هنگامی که می  خواهید   این پیام را به دیگران ارسال کنید  ،   شیطان سعی خواهد کرد تا شما را منصرف  کند؟؟؟؟   فریب شیطان را نخور!!!   پس این حق را دارید که این پست رو کپی  کنید   و توی وبهاتون بذارید   شيطان می گوید: 1 . کسي که اذان را بشنود و به نماز نر...
3 آبان 1392